گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 86
شماره 95








عهد فاستوس و انسان امروز
قرن شانزدهم میلادي در تاریخ گذشته و تاریخ جدید غربی، یک نقطه عطف مهم به حساب میآید. در این قرن تحوّلات بسیاري
در عرصۀ حیات فرهنگی و اجتماعی و علمی بشرغربی اتّفاق افتاد. همزمان با وقوع نهضت اصلاح دینی، کشفیاتی مهمّ در عرصۀ
علم و صنعت و بالأخره ظهور حرصی سیريناپذیر و خطرناك براي دریافت دانش جدید که گمان میرفت پرده از همۀ رازها
برمیدارد و بشر را در رسیدن به کنه اسرار آفرینش یاري میدهد. دانش تجربی و متکّی به عقل کمّی و تفکّري انسانمدار پابهپاي
همۀ منتقدان و پرسشگران که کشمکش فکري و تجربۀ عملی بشر غربی را به تیغ نقد سپردند، نمایشنامهنویسانی چون کریستوفر
مارلو، با خلق تراژدي نه تنها همۀ آمال و آرزوهاي بشر این عصر را آشکار کردند، بلکه با تصویرسازي هنرمندانه سعی کردند تا
در زمرة آثار برجستۀ این « تیمور لنگ » و « درام فاستوس » . سرانجام و مایۀ بدبختی و تباهی او را هم به نمایش بگذارند
نمایشنامهنویس انگلیسی است. فاستوس، دانشآموختهاي است که به رغم داشتن شهرت و توانایی در علوم معقول، الهیات و
حکمت، در اثر غرور و خودبینی روي به بلندپروازي گذاشت و زمام اختیار از کف بداد. حرص دستیابی به قدرت و کشف اسرار
نهان، او را به وادي سحر و جادو کشید تا آنجا که در اثر ممارست و اصرار بر این تمنّا و طلب مقدّمات ارتباط او را با شیطان فراهم
آمد. به عبارت دیگر، این همه، تسلط شیطان بر فاستوس را که به نحوي ظریف اتّفاق میافتاد، سبب شد. شیطان به شرط انعقاد
عهدي خونین با فاستوس براي تصرّف روح او، پس از مدّتی معین، او را در دستیابی به تمامی هواجس یاري میدهد. تا آنکه در
سرانجامی تیره و در شبی تیرهتر از آن سرانجام، فاستوس نومید، نگونبخت و حرمانزده، با دستی تهی و دلی پیراسته از عاطفه و
نمایشنامۀ » ایمان، دل به مرگ میسپارد. آنچه بیش از هر امر در این عصر (قرن 16 میلادي) و در میان آثار هنري این عصر، نظیر
از انسان آشکار میشود، دامنۀ آز و حرص و سرانجام او است. گویی با فاصلهاي حدود چهارصد سال آنان ناظر « دکتر فاستوس
بود که شاعر آلمانی، گوته، با سرمشق گرفتن از این اثر، « دکتر فاستوس » بودند. بر اساس همین اثر یعنی « انسان غربی » سرانجام کار
را نوشت. تراژدي وحشتناکی که همۀ افکار و آرمانهاي جاري در قرن « فاوست » بزرگترین درام فلسفی عصر حاضر یعنی
است « عصر و نسلی » شانزدهم میلادي و پس از آن را چون آیینه فراروي خواننده قرار میداد. شخصیّت فاستوس در این اثر، نمایندة
مفرط و بریده از عاطفه و ایمان، حریصانه و بیتأمّل دربارة سرانجام کار، ره میپوید، « قدرت، ثروت و دانش » که در میان مثلث
طریقی که اگر چه در ابتدا چشماندازي از برخورداري و پیروزي را فراروي بشر قرارداد، لیکن همین پیروزي موجبات نگونبختی،
با « عهد » را به مدد « قدرت، ثروت و دانش » ، تبهروزگاري و مرگی ناگوار در بیایمانی را فراهم آورد. فاستوس مراتب این مثلث
به دنیا و برخورداري بلامنازعه در عرصۀ هستی است. از همین رو، فراروي « حرص » شیطان طی میکند چه انگیزه و طلب او
فاستوس سه دروازه گشوده میشود: 1. دروازة طلب و اراده آنچه که قرن شانزدهم را تبدیل به نقطه عطفی مهم و سرآغاز تاریخ
جدید و غیردینی غربی ساخت، تبدیل شدن تمنّا و درخواست فاستوس به طلب و ارادة عمومی بود. به واقع، فاستوس، نمایندةعصر و
صفحه 7 از 59
بریده از عاطفه و ایمان را تبدیل به طلب و ارادة خود کرده است. در این « قدرت، ثروت و دانش » نسلی است که طیّ مراتب مثلث
« ارادة معطوف به قدرت » عصر، ارادة معطوف و متمایل به قدرت و ثروت، به تمامی به ظهور میرسد. گوئیا انسان خود مبدّل به
شده است. این طلب از حاشیۀ حیات خارج و چون قطب و محوري دایر مدار حیات انسان این عصر است؛ اگرچه در همان عصر
مردان بسیاري صادقانه بر مدار ایمان و عشق پاي میفشردند. دروازة دیگر: 2. دروازة ارتباط و نسبت طلب تمام چونان دعاي مضطر
به اجابت مینشیند؛ از یک سو موجب نسبت یافتن فاستوس (بشر غربی) با مظهر قدرت شیطانی میشود و از دیگرسو امکان ارتباط
یافتن او با شیطان را فراهم میآورد. فاستوس ابتدا دست تمنّا و طلب دراز میکند و با اعلام قبول ولایت شیطان، از غیر او تبرّي
میجوید. همین اعلام قبول ولایت، نوعی ارتباط و همافقی با شیطان را برایش به ارمغان میآورد. همواره هم افقی و نسبت،
همعهدي و اشتراك در مقصد را در پی دارد. چنانکه، یگانگی در عهد و خواست در خود و با خود، محرمی و خویشی را سبب
میشود. فاستوس در انعقاد عهد ابلیس به قبیله و طایفۀ او میپیوندد و او، در ازاي این همعهدي، خویش و یار خود، فاستوس را مدد
میرساند. تا به هواجس و خواستههایش جامۀ عمل بپوشاند؛ تعاملی که به تحکیم این ارتباط و نسبت میانجامد. 3. دروازة سقوط و
نگونبختی بخت و وقتی که براي فاستوس و دیگرانی که چون او همعهدي با ابلیس را پذیرا گشته و دل بدان سپردهاند، فراهم
آمده است، تمامیّت عصري را رقم میزند و تاریخی را به نمایش میگذارد که پس از طیّ مراتب به پایان خود میرسد. در انتها، از
« رحمانیّت حق » آنجا که این نسبت ابلیسی و همافقی در ذات خود، سیاه، بیسرانجام و عاري از هرگونه سعادت است، همۀ مظاهر
را از جسم و جان فاستوس جدا میکند، قلب او را تیره میسازد تا به دور از هرگونه عطوفت و مهر، با شقاوت، بیرحمی، کفران و
بیدینی روي به دروازة مرگ و سقوط بگذارد. این همه، سرانجام ناگزیر فاستوس است؛ سنّتی لایتغیر؛ چه به خواست او، اراده و
عهد او و نسبتی که یافته، محقّق شده است. چنانکه متذکّر شدیم، فاستوس تنها نمایندة بشر غربی در ابتداي عصر جدید است.
همعهدي نفس امارة لجامگسیخته را پذیرا گشت، از هرگونه آسمانی برید و « قدرت و ثروت » بشري که در هواي دستیابی به
بهشتی زمینی را مقصود و مقصد غایی خود فرض کرد. از همین رو، سرانجام ناگزیر عهد و ارادة جمعی بشر غربی نیز که در تاریخ
به میان « پایان تاریخ غرب » غربی و طیّ چهارصد سال اخیر متجلّی شده، همین است. چنانکه واسپس این همه اینک سخن از
میآید و همگان نشانههاي این پایان را به تجربه نشستهاند. چنانکه بسیاري از بزرگان اهل تفکّر متذکّر شدند، میشد پیشبینی
کرد که این عهد و تجلّی فرهنگی و مادي آن، دوام همیشگی ندارد؛ چه تکیه بر باطل داشته و باطل ذاتاً نابود شدنی است، لیکن
خروج تمام عیار از این دور و دوره تا آن زمان که همافقی با آن عهد وجود دارد، ممکن نیست. پس تا آن زمان که بشر در دل،
بریده از آسمان و ولایت آسمانی را پاس میدارد، مجال خروج از این دور را « قدرت، ثروت و دانش » تمنّاي طیّ مراتب مثلث
نمییابد و توفیق درك ولایت حقّۀ امام مبین، حضرت موعود(ع) را حاصل نمیآورد. وقوع تاریخ غربی مرهون طلب وارادة جمعی
بشر غربی بود، براي همعهدي با ابلیس و پاسخگویی به طبع فاوستی وجود بشر و خروج از آن نیز، در گرو ظهور طلب و ارادة
جمعی بشر است، براي همعهدي با امام مبین و ایستادن بر آستانۀ ارادة معطوف به حق و شهر بندگی و عبودیّت. چگونه میتوان به
قول معروف با یک دل دو دلبر داشت؟ چگونه میتوان در یک زمان هم در کربلا با حسین(ع) بود و هم بر آستانۀ دارالخلافۀ شام؟
گسست عهد ،« تفکّر آمادهگر » در یک زمان، همافقی با ابلیس و همعهدي با امام مبین ممکن نیست. ورود به شهر منتظران نیازمند
ماضی و انعقاد عهد راستین با ولیاللهالاعظم(عج) است. این عهد، تبرّي از تمامی سیرت و صورت تاریخ و تفکّر و فرهنگ غربی را
با خود دارد. و نباید از یاد برد که: نسبت یافتن تام و ارتباط تمام با صاحبالزّمان(ع)، بهسان دعاي مضطر به اجابت مینشیند.
اسماعیل شفیعی سروستانی
آخرالزمان، دوره پایانی دنیا
صفحه 8 از 59
آنچه از [عمر] دنیا باقی مانده، به گذشته آن، همان نسبت را دارد که باقیمانده » : آن حضرت پس از فراغت از نماز عصر فرمود »
برگزیده شدم در حالی که میان من و قیامت » : همچنین] آن حضرت به یاران خود فرمود ] «. وقت امروز نسبت به گذشته آن دارد
که در کتابهاي « آخر زمان » معنا و مفهوم آخرالزمان .« فاصله نیست؛ همان سان که میان دو انگشت سبابه و وسطی فاصله نیست
2 معنا شده است، در فرهنگ و ادبیات بسیاري از ملل و نحل « قسمت واپسین از دوران که به قیامت پیوندد » 1 و « دوره آخر » لغت به
به ویژه پیروان ادیان ابراهیمی، از اهمیت و جایگاه برجستهاي برخوردار است و آنها با حساسیت و دقت فراوانی این موضوع را دنبال
میکنند. شاهد این موضوع، کتابهاي فراوانی است که از دیر زمان در میان اقوام و ملل مختلف در زمینۀ نشانهها و ویژگیهاي
آخرالزمان نوشته شده است. مسلمانان نیز با توجه به روایتهاي فراوانی که از پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین(ع) در زمینه
آخرالزمان و رویدادها و حوادث آن نقل شده است، به این موضوع توجه فراوانی کرده و افزون بر جمعآوري این روایات، در
أشراط » مجموعههاي روایی 3 به نگارش کتابهاي مستقل در این زمینه پرداختهاند که این کتابها معمولاً با عنوانهایی چون
و... نامیده میشود. 4 در « الفتن و الملاحم » ،« الفتن و المحن » ،« الملاحم » ،« الفتن » ،«] علامات یوم القیام » ،«] علامات الساع » ،«] الساع
این اصطلاح در کتابهاي حدیث و تفسیر در دو »: دایرت المعارف بزرگ اسلامی در مورد اصطلاح آخرالزمان چنین آمده است
معنا به کار رفته است: نخست، همه آن قسمت از زمان که بنا بر عقیدة مسلمانان، دوران نبوت پیامبر اسلام است و از آغاز نبوت
پیامبر تا وقوع قیامت را شامل میشود. دوم، فقط آخرین بخش از دوران یاد شده که در آن، مهدي موعود ظهور میکند و تحولات
5 دلیل نامگذاري دوران نبوت پیامبر اسلام به آخرالزمان این بوده است که مسلمانان معتقدند آن .« عظیمی در عالم واقع میشود
حضرت، خاتم پیامبران است و شریعت وي تا پایان این عالم اعتبار دارد. به جز آن، از رسول اعظم ص) روایاتی نقل شده که در
آنها به صراحت آمده است دوران نبوت ایشان به قیامت و آخرین بخش از حیات کرة خاك میپیوندد. در یکی از این روایات که
آنچه از [عمر] دنیا باقی مانده، » : آن حضرت پس از فراغت از نماز عصر فرمود » : از طریق اهل سنّت نقل شده است، چنین میخوانیم
همچنین] آن حضرت به یاران خود فرمود: ] «. به گذشته آن، همان نسبت را دارد که باقیمانده وقت امروز نسبت به گذشته آن دارد
6 چنانکه .« برگزیده شدم در حالی که میان من و قیامت فاصله نیست؛ همان سان که میان دو انگشت سبابه و وسطی فاصله نیست »
گفته شد، دومین معنایی که اصطلاح آخرالزمان در آن به کار میرود، عصر ظهور حضرت مهدي(ع) است. بر اساس آموزههاي
اسلامی، در آستانۀ ظهور آن حضرت که از آن با عنوان آخرالزمان یاد میشود، جهان دستخوش فتنهها، آشوبها و بحرانهاي
مختلف سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی میشود و ستم و بیعدالتی همۀ جهان را فرا میگیرد. این وضعیت ادامه دارد تا زمانی
که قائم آلمحمد(ع) ظهور کند و با ظهور خود، جهان را از تیرگی ستم، فساد و تباهی برهاند. شناخت آخرالزمان به این معنا،
ضرورت انکارناپذیر روزگار ماست؛ زیرا بسیاري از نشانههاي آخرالزمان در این عصر هویدا میشود و بیم آن میرود که با اندك
غفلتی ما نیز در گرداب فتنههاي فراگیري که به تعبیر روایات، چون رواندازي تیره، همه را دربرمیگیرد و کمتر کسی از آن در امان
میماند، فرو رویم. 7 ازاینرو، بر همه لازم است که با تأمل دوباره در روایات آخرالزمان و شناخت عمیقتر و گستردهتر نشانهها و
ویژگیهاي آن، خود را از فتنهها و آشوبهاي این عصر و تا ظهور دولت حق در امان داریم. ابراهیم شفیعی سروستانی
منتظران و ناهنجاريهاي آخرالزمان
در عصر غیبت، ناهنجاريهاي بسیاري در جامعه ایجاد میشود که با اعتقادات فرد منتظر در تضاد جدي قرار دارد. برخی از
ناهنجاريها عبارتند از: وجود استبداد در جامعه، گسترش فساد اخلاقی، شیوع ظلم و ستم، جنگ و فتنه ناامنی، هرج و مرج و
بینظمی، عدم ارتباط صمیمی میان مسلمانان، تظاهر به دینداري و دینفروشی و افزایش فقر و گرسنگی.اینک به برخی از
بیماريهاي جامعۀ آن عصر اشاره میگردد. ستیز با ناهنجاريهاي جامعۀ موجود جامعه همیشه در آرامش و انتظام سازمانها، نهادها
صفحه 9 از 59
و افراد قرار ندارد، بلکه در درون هر جامعهاي تضادها و کشمکشهایی به چشم میخورد. اعضاي جامعه با باورها، نگرشها و
فرهنگهاي متفاوت با هنجارهاي رایج جامعه برخورد میکنند؛ برخی از آنان با ارزشها و هنجارها همنوایی نشان میدهند و در
این صورت تعارض و تضادي پیش نخواهد آمد، اما در پارهاي از اوقات، عضو جامعه هنجارهاي جامعه را در تضادّ با باورها و
احساسات و نگرشهاي خود تلقی میکند، که در این صورت تضادّ و ناسازگاري پدید خواهد آمد. در عصر غیبت، ناهنجاريهاي
بسیاري در جامعه ایجاد میشود که با اعتقادات فرد منتظر در تضاد جدي قرار دارد. برخی از ناهنجاريها عبارتند از: وجود استبداد
در جامعه، گسترش فساد اخلاقی، شیوع ظلم و ستم، جنگ و فتنه ناامنی، هرج و مرج و بینظمی، عدم ارتباط صمیمی میان
مسلمانان، تظاهر به دینداري و دینفروشی و افزایش فقر و گرسنگی.اینک به برخی از بیماريهاي جامعۀ آن عصر اشاره میگردد.
در آخرالزمان بلاي شدیدي که سختتر از آن شنیده نشده باشد، از سوي فرمانروایان اسلامی » : رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند
بر امّت من وارد خواهد شد، به گونهاي که وسعت زمین بر آنان تنگ خواهد گشت و زمین از بیداد و ستم لبریز گردد، چندان که
سوگند به آنکه جان محمد(ص) در دست اوست این » : 1 پیامبر اسلام(ص) میفرماید «. مؤمن پناهگاهی براي رهایی از ستم نمییابد
امت از بین نمیروند تا آنکه مرد بر سر راه زنان میایستد و چون شیر درندهاي به آنان تجاوز میکند. بهترین آن مردم کسی است
ظهور » : 2 رسول خدا(ص) فرمود .« که میگوید: اي کاش او را پشت دیوار پنهان میکردي و در ملأ عام این عمل را انجام نمیدادي
مهدي(ع) هنگامی خواهد بود که دنیا آشفته و آکنده از هرج و مرج گردد و گروهی به گروه دیگر یورش برند. نه بزرگ به
3 موارد بسیار دیگري نیز «. کوچک رحم کند و نه نیرومند به ضعیف ترحم نماید. در چنین هنگامی خداوند به او اجازة قیام میدهد
وجود دارد که در روایات اسلامی به تفصیل بیان شده است. در چنین وضعیتی انسانی که در انتظار مهدي آل محمد(ص) به سر
میبرد و آرزوي دیدار و حکومت او را در دل میپروراند، به اینگونه ناهنجاريها اعتراض میکند و با آنها به ستیز مشغول
میشود. انسان منتظر در مقابل چنین ناهنجاريها و کجرويهاي اجتماعی هرگز سکوت نخواهد کرد، زیرا سکوت به معناي
رضایت یا بیتفاوتی نسبت به وضع موجود است؛ او از درون و برون با چنین انحرافات اجتماعی به شدت در حال ستیز و تضادّ به
سر میبرد. کنترل اجتماعی بر ناهنجاريهاي اجتماعی در این مرحله، انسان منتظر با آگاهی از ناهنجاريهاي اجتماعی در تلاش
براي کنترل اوضاع اجتماعی و کاهش و ریشهکن کردن فساد و کجروي بر میآید. جامعهشناسان، کنترل یا نظارت اجتماعی را
فرایندي میدانند که از طریق آن در یک گروه یا جامعه نحوة همسازي با هنجارها و الگوهاي رفتاري استنتاج میشود. 4 هر انسانی
داراي مسئولیت است و اولین ناظر رفتار شخصیت وجدان اخلاقی اوست، ولی چون انسانها در میان سایر همنوعان خود زندگی
میکنند، زیر نظر خانواده، محله، دوستان، همکاران و سازمانهاي رسمی و قضایی قرار دارند. البته روشن است دو مکانیسم رسمی
و غیررسمی جامعه بر رفتارها و هنجارها نظارت میکند. انسان منتظر وظیفۀ خود میداند که بر هنجارهاي اجتماعی نظارت کند و
نگذارد هنجارها و معیارهاي زندگی تغییر کند. این مکانیسم کنترلی به صورت نصح، خیرخواهی، امر به معروف و نهی از منکر،
ولتکن منکم اُمّتٌ یدعون إلی » : شکل اجرایی به خود میگیرد. قرآن کریم در مورد نظارت اجتماعی بر هنجارهاي جامعه میفرماید
الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون 5؛ باید که از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و
روشن است که ضرورت کنترل اجتماعی براي حفظ ارزشها و هنجارها در «. امر به معروف و نهی از منکر کنند. اینان رستگارانند
جامعه، امري عقلی بوده و شرع مقدس نیز آن را مورد تأکید قرار داده است. امام باقر(ع) در مورد کارکردهاي اجتماعی امر به
امر به معروف و نهی از منکر فرضیۀ بزرگ الهی است که بقیۀ فرائض با آنها برپا، راهها » : معروف و نهی از منکر چنین فرموده است
امن، کسب و کار مردم حلال و حقوق افراد تأمین، زمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته میشود و در پرتو آن همۀ کارها رو به راه
6 مؤمن در چنین دورانی، منتظر محقّق ساختن آرمانهاي مهدوي است و یکی از مهمترین آرمانهاي او رفع فساد، ظلم و «. میگردد
تبعیض است. انسان منتظر با خودآگاهی از چنین اهدافی ضمن خودسازي، تهذیب نفس و امر و نهی خویشتن به جامعه نظر
صفحه 10 از 59
میافکند و هنگامی که ناهنجاريهایی را مشاهده میکند با درك وظیفۀ خطیر امر به معروف و نهی از منکر مشفقانه به اصلاح
خویش اقدام میکند و از هیچ تلاشی در این زمینه فروگذار نخواهد کرد. انسان منتظر با اتحاد روحی و هماهنگی درونی با
ارزشهاي مهدوي که همانا تطهیر زمین از آلودگیها و رفع انواع ظلم و ستمهاست با تلاشهاي فردي و گروهی وظیفۀ خود
میداند که در جهت پیشگیري و درمان ناهنجاريهاي جامعه قدم بردارد. اینگونه است که میتواند انحرافات اجتماعی را درمان
کند. اصلاح اجتماعی جامعۀ منتظر انسان منتظر پس از ستیز و کنترل اجتماعی ناهنجاريها در آخرین گام به اصلاح جامعه
میپردازد. مقصود از اصلاح در عرف علوم اجتماعی، نوعی تغییر اجتماعی در وضع موجود است؛ به طوري که چارچوب نظام
اجتماعی تغییر پیدا نکند، ولی اگر تمامی زیربناها و بنیانهاي اساسی جامعه دگرگون شود به آن انقلاب گفته میشود. آلن بیرو در
واژهاي است جدید که یک ایدئولوژي و یا یک طرز تلقی سیاسی را مشخص میدارد. » : مینویسد « اصلاح » شرح مفهوم
اصلاحطلبی اعتقادي است مبنی بر اینکه جامعه با دگرگونیهاي سطحی و تدریجی و همچنین با تصحیحی بطئی و پیدرپی رو به
7 البته این واژه در اصلاح تعدیلی و .« بهبود میرود، بدون اینکه ساختهاي اساسی مربوط به نظم مستقر، مورد تردید قرار گیرند
اصلاح ساختاري نیز به کار رفته است و در این مقاله درمان و بهبود ناهنجاريهاي اجتماعی از نوع تعدیلی و ساختاري مورد نظر
است. گفتنی است که اصلاحات اجتماعی بر دو قسم است: یکی اصلاحات تعادلی که ریشههاي بروز مشکل را از میان نمیبرد و
مصلحان اجتماعی به برقراري تعادل قناعت میکنند، دیگري اصلاحات ساختاري است که در این صورت دگرگونی در ارزشها،
امتیازات، رفتارها و نظامها مطرح است و حیطۀ کار فقط به عرضۀ یک برنامه یا سیاست جدید منجر نمیشود. 8 اقداماتی که مؤمن
منتظر دربارة اصلاحات تعادلی انجام میدهد، عبارتند از: تلاش براي برقراري عبادات دینی، معاملات حلال، روابط اجتماعی با
مردم، جلوگیري از ناهنجاريهاي اجتماعی نظیر سرقت، تعدّي به حقوق دیگران، زنا و اعمال منافی با عفّت در جامعه، عمل به
دستورات اجتماعی و فردي شریعت، احترام به مقدسات دینی و ... اما اقداماتی که مؤمن منتظر دربارة اصلاحات ساختاري انجام
میدهد، زمینهچینی براي انقلاب عظیم جهانی امام مهدي(ع) است؛ یعنی نقد ساختارهاي تبعیضآمیز در جامعه، مبارزه با ظلم و
بیعدالتی، ستیز با نابرابريهاي ظالمانۀ اجتماعی، در هم شکستن ساختار سیاسی اجتماعی استبداد و استعمار، نفی سلطۀ جهانی و
مبارزة قاطعانه با فرآیند جهانیسازي قدرتهاي جهانی و تعاون، همکاري و حمایت از مستضعفان در مقابل مستکبران و زورمداران
عالم. همۀ اقدامات بزرگ یادشده، یک شرط اساسی دارد و آن ایجاد نوعی خودآگاهی سیاسی و اجتماعی در میان تودههاي مردم
است که میبایست همراه با تبلیغات دینی در سطحی باشد که ملتهاي مسلمان و مردم همۀ جهان را فراگیرد تا زمینهچینی براي
اصلاحات ساختاري در بعد ناهنجاريهاي اجتماعی انجام گیرد. پیامبر اکرم(ص) وعده میکند که مردمانی از مشرق زمین، زمینه را
یخرج اناسٌ من المشرق فیوطّئون للمهديّ یعنی سلطانه؛ مردمی از مشرق زمین به » : براي اصلاحات اجتماعی مهدوي فراهم میکنند
. 9 محمدرضا ضمیري ماهنامه موعود شماره 95 پینوشتها: 1 «. پا خیزند و زمینه را براي برپایی حکومت مهدي آماده سازند
3. طبسی، چشماندازي از حکومت مهدي، ص . 2. مجمع الزوائد، ج 7، ص 217 . مستدرك حاکم، ج 4، ص 65 مقد الله، ص 43
7. آلن بیرو، . 6. وسائل الشیعه، ج 11 ، ص 395 . 5. سورة آل عمران ( 3)، آیۀ 104 . 4. محسنی، مقدمات جامعهشناسی، ص 326 .37
9. صافی گلپایگانی، منتخبالاثر فی الامام الثانی . 8. محسنی، مقدمات جامعهشناسی، ص 329 . فرهنگ علوم اجتماعی، ص 319
. عشر(ع)، ص 304
آسیب شناسی مردم آخرالزمان
نماي آخرالزمان را از زاویههاي مختلف میتوان به تماشا نشست: مناطق جغرافیایی، اماکن خاص، انسانها و طبقههاي مختلف
اجتماعی مردم و... . در این نوشتار به سیماي مردمان در آخرالزمان خواهیم پرداخت و امید است که همگی با اطلاع از این آسیبها
صفحه 11 از 59
بتوانیم به نحوي خطّ مشی زندگی خویش را انتخاب کنیم که به حداقل آفات مبتلا شویم. برخی از این آسیبها مربوط به جنسیت،
قشر و طبقه خاصی نمیشود که از آن با عنوان آسیبهاي عمومی یاد میکنیم. برخی آسیبها نیز مربوط به جنسیتها و اقشار
خاصّ ی است که به اختصار به آنان نیز خواهیم پرداخت. پیش از طرح و تبیین آسیبها و آفات ذیل لازم است این نکته را متذکر
شویم که آسیبزدگان و آفتپذیرانی که در مجموعه این روایات توصیف شدهاند در چند دسته میگنجند: شیعیان، مسلمانان و
همه مردم جهان. به عبارت دیگر، برخی از این آسیبها تنها مربوط به شیعیان میشود برخی مربوط به همه مسلمانها و برخی غیر
شیعیان را در بر میگیرد؛ علاوه بر آن زمان بررسی و تطبیق نشانهها با شرایط پیرامونی در نتیجۀ برخی عناوین تحلیل تأثیرگذار
است؛ براي نمونه آسیبهایی که دربارة حاکمان بیان شده دربارة نظام شاهنشاهی ایران، و بسیاري از نظامهایی که در حال حاضر
در گوشه و کنارر جهان حکومت میکنند مصداقی کامل پیدا میکند، اگرچه درباره ایران پس از انقلاب مصداق پیدا نمیکند.
فقهاي وهابی مصداق واضحی از فقهاي آسیب زدة آخرالزمانند و در مقابل فقهاي متأله و متخلّق شیعه نسبتی با این تعابیر پیدا
نمیکنند. امّا در دیگر موارد که آسیبهاي عمومی یا مخصوص به جنسیتها و طبقات مختلف اجتماعی بیان شده قابل تطبیق و
مقایسه با شرایط و زندگی روزمرة ماست تا با دقت در این روایات و شناسایی آسیبهاي مطرح شده در آنها به صیانت و نگاهبانی
از خود، خانواده و اطرافیانمان بپردازیم و در ورطۀ هلاك فتنههاي آخرالزمان نیفتیم. آسیبهاي عمومی مردمان آخرالزمان از جمله
آسیبهایی که به طور فراگیر در میان اقشار مختلف مردم بدون در نظر گرفتن جنسیت، قومیت و طبقه اجتماعی آنان قابل مشاهده
است میتوان به این موارد اشاره نمود: غربت اسلام 3 و مهجوریت قرآن، 4 تظاهر به اسلام در گفتار و تأسی به کفار در رفتار، 5 دین
فروشی به قیمت دنیا، 5 فراموشی آخرت و دنیامداري به نحوي که اگر دنیاي افراد فراهم باشد دربارة آخرت خود هیچ نگرانی و
واهمهاي ندارند، 6 پیروي از بدعتها به حدي که بدعتها سنت شده و سنتها بدعت، 7 ارتکاب و اظهار جسورانۀ منکرات، 8
فراموشی امر به معروف و نهی از منکر 9و جایگزینی آن با امر به منکر و نهی از معروف، 10 درازي آرزوها و اوهام همراه با تلاش
اندك براي آخرت، 11 رواج گستردة ریا و نفاق، 12 قساوت قلب و رخت بستن ترحم از دلها، 13 بخل و سخت گرفتن در خرج
کردن براي خدا و ولخرجی براي گناه 14 و امور غیر دینی، 15 پیروي از هواي نفس، 16 ذلت مؤمنان 17 و برتري گناهکاران و فاسقان،
18 توقّع اجرت براي انجام وظایف دینی، 19 بخل 20 و خسارت شمردن پرداخت خمس و زکات، 21 مهجوري و استخفاف قرآن به
وسیلۀ مسلمان و دیگران، 22 رواج فسق و محبوبیت فاسق نزد مردم، 23 تکریم و احترام اشرار، 24 شیوع و پسندیده شمردن شراب، 25
قمار، 26 زنا، 27 همجنس بازي، 28 غنا، 29 رقص، 30 طرب، 31 بیحیایی، 32 پیروي از شهوات ارتکاب معاصی، 33 محرمات، 34 دروغ
در گفتار، 35 شهادتها، 36 طلاق، 37 نیز ظلم و جور در تمام بلاد، 38 قتل و خونریزي، 39 تفرقه، 40 جنگ، 41 پیروي از فتنهها، 42
خیانت، 43 جنایت، 44 لجاجت، 45 غیبت، 46 بهتان، 47 کینه، 48 دشمنی، 49 بیوفایی، 50 نقض عهد، 51 نمامی(سخن چینی)، 52
بیانصافی، 53 کبر، 54 حرص، 55 خلاصه تمام رذایل اخلاقی قابل تصور و حتی غیر قابل تصور، 56 ؛ افراد قدم خیر را بدون توصیه
برندارند، 57 به جاي رضاي خدا رضایت افراد را در نظر بگیرند 58 ؛ همت مردم شکم و شهوتشان شود بیتوجه به اینکه چه را از
کجا بخورند و چگونه دفع شهوت کنند، 59 به لباس و جاه با هم تفاخر کنند، 60 به والدین بیاحترامی شود، 61 فرزند آرزوي مرگ
آنان را بنماید، 62 قطع رحم کنند، 63 در حق همسایه یا جفا کنند 64 یا از سر ترس او را اکرام کنند، 65 گفتار مردم فحش و ناسزا،
66 کردارشان خبیث باشد، 67 جایگاه امین و خائن در نظر مردم عوض شود، 68 اخوت و برادري در راه خدا کم شود، 69 آشنایان
در وقت حاجت با یکدیگر ناشناسی کنند، 70 ظاهر افراد بسان آدمیان و قلبهایشان قلب شیطان باشد، 72 و ... آسیبهاي مردان
آخرالزمان برخی از آسیبها علاوه بر آنچه به عنوان آسیبهاي عمومی بیان شد به طور خاص در میان مردان آخرالزمان قابل
پیگیري و مشاهده است که با توجه به متن روایات میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: به هم صحبتی با زنان خود را مشغول سازند،
73 شکمشان را خدایشان و همسرانشان را قبله خویش سازند، 74 از همسران خود اطاعت و خدا را نافرمانی کنند، 75 همسرشان را از
صفحه 12 از 59
فعل قبیحی که از او دیده نهی نکند، 76 از درآمد فسق و فجور همسرشان ارتزاق کند، 77 فسق و فجور همسر و فرزندانشان با
رضایت او به نیت کسب درآمد بیشتر است، 78 از این رفتار فرزندان و همسر خویش شادمان شوند، 79 خود را بسان زنان سازند، 80
از لباسهاي زنانه، 81 طلا استفاده، 82 به مانند آنان خود را آرایش کنند، 83 به سبب فحشاي همجنسگرایانه براي همجنس خود
همانند مردي که بر همسر خویش غیرت میورزد به دیگران غیرت نمایی و حمله کنند، 84 و ... . آسیبهاي زنان آخرالزمان زنان به
همان اندازه که نقش قابل توجهی در سازندگی و تعالی نسلها در طول تاریخ ایفا کردهاند در آخرالزمان به سقوط خود و
اطرافیانشان کمک میکنند. برخی از آفاتی که علاوه بر آسیبهاي مشترك با مردان به طور خاص دامنگیر زنان میشود از این قرار
است: حیا از زنان رخت بر میبندد، 85 زنان فاسد میشوند، 86 زنان هرچند به ظاهر لباس پوشیدهاند امّا بدنهایشان (به سبب نوع
پارچه، نحوه دوخت و اندازه لباسها) نمایان است، 87 سبک و بیوقار میشوند، 88 بر زین سوار میشوند، 87 به مانند مردان براي
خود محفل و اتحادیه و انجمن به پا میکنند، 89 خود را براي اهل کفر زینت میکنند، 90 تمام همّتشان معطوف به زینتشان میشود،
91 در همه چیز گستاخانه دریده و پیشرو هستند، 92 خود را بسان مردان میسازند، 93 خود را براي همجنس خویش فربه و زینت
میکنند و به جاي همسر به سراغ همجنسان خویش میروند 94 و... . آسیبهاي مربوط به اقشار مختلف اهل آخرالزمان با مراجعه به
روایاتی که توصیف کنندة دوران آخرالزمانند به آفاتی برمی خوریم که مربوط به اقشار خاصی از اجتماع است که ذیلًا به مهمترین
آنان و میپردازیم: 1. حاکمان و فرمانروایان حکام و فرمانروایان، در طول تاریخ نقشی مهم و کلیدي در جهت گیريهاي کلی
جوامع داشتهاند به نحوي که با تغییر اساسی یک نظام سیاسی میتوان تغییرات را در طبقات مختلف اجتماعی به طور ملموس و
محسوس مشاهده کرد. در دورة آخرالزمان که سیر عمومی جهان و بشریت به سمت انحطاط و تباهی است حکومتمداران نقشی
بسزا در این امر ایفا میکنند. در روایات اهل بیت(ع) چنین آمده است: واي بر این امت از پادشاهان ستمگر که چگونه میکشند و
میترسانند آنان را که از خداوند اطاعت میکنند، 95 تنها افرادي از دست ایشان ایمن خواهند بود که از آنان اطاعت کنند، 96 به
همین جهت مؤمن پرهیزکار به مسالمت با آنان صحبت کند امّا قلباً از ایشان فراري است، 97 افرادي حاکم مردم شوند که اگر مردم
حرف بزنند آنان را میکشند و اگر هم سکوت اختیار کنند اموال ایشان را مباح میشمارند 98 ... حرمتشان را لگدکوب نموده،
خونشان را ریخته و دلهایشان را پر از خوف و رعب میکنند، 99 احمقها متصدي امور میشوند، 100 حاکمان ظالم اهل باطل را بر
اهل حق مسلط میکنند، 101 بیشترین ثمره رفتارها و سیاستهاي حاکمان خرابی و ویرانی است نه اصلاح، 102 آنان مردم را به
فرهنگ و سنن و ... غرب و شرق میآلایند، 103 تصمیم گیريها بر مبناي جور و ستم میشود، 104 کودکان، 105 زنان، 106 اشرار،
107 افراد ناشایست 108 و ضعیف الایمان به حکومت میرسند 109 و آنان نیز سفیهان 110 و انسانهاي بیمبالات را براي ادارة امور
با خود همراه میسازند، 111 آنان پسران مردم را کشته و زنانشان را به بیعفتی سوق میدهند. 112 البته نباید این را فراموش کرد که
مردم خود در این فجایع مقصرند؛ زیرا از سویی این آسیبها، اثر وضعی رفتار و کردارشان است و از سوي دیگر هرجا که در مقام
مردم افرادي را پیشواي » : انتخاب و انتصاب قرار میگیرند افرادي را به کار میگمارند که صلاحیت تصدي آن مناصب را ندارند
.2 114.« خویش میسازند که در میان آنان به مکر، منکر، رشوه و قتل عمل میکنند؛ گویا آنان پیشواي قرآنند نه قرآن، امام ایشان
دانشمندان و عالمان جهان اسلام و تعامل مردم با آنان دانشمندان بر خلاف حکام که با ابزار زر و زور و تزویر به جهت دادن
مناسبات اجتماعی مشغولند، با بهره مندي از ابزار و روشهاي آگاهانه به دست آمده از علم بر اندیشهها و قلوب مردم سلطه مییابند
و از این طریق به آنان جهت دهی میکنند. جهتی که ساکن دوران آخرالزمان از عالمان و فقیهان معاصر خود میگیرد از این قرار
است: فقیهان هدایت اندك 115 و فقیهان گمراه کننده بسیار شود 116 (براي فهم بهتر میتوانید آمار فقهاي شیعه و وهابی را مقایسه
نمایید)، 117 افراد به نیت ریاست طلبی به دنبال تحصیل فقه میروند، 118 بر در خانۀ ستمگران میروند و روزي خود را از آنان
میجویند، 121 در اظهار محبت و دوستی به دشمنان اهل بیت(ع) مبالغه میورزند 125 و تمام تلاش خود را براي گمراه کردن
صفحه 13 از 59
شیعیان به کار میبرند، 127 و... هرکس از شما آنان را درك کند باید از ایشان حذر کرده و دین و ایمان خود را از شر آنان نگاه
دارد 133 (تمام این مصادیق را در نهایت وضوح در فقهاي وهابی شبه جزیره میتوان مشاهده کرد). 134 در نتیجه چنان علما و
فقهایی مردم آخرالزمان نیز چنین سرنوشتی پیدا میکنند: جهالت عمومی نسبت به مسائل دینی و احکام و تکالیف شرعی، 135
منزلت یافتن دنیا و ثروت بر علم، 136 وفات بسیار علما 137 و کمبود آنان به تبع این واقعه، 138 تحقیر 139 و بیتوجهی مردم به علما،
140 آموختن فقه و دین براي نیاتی غیر از عمل کردن و فهم شرع 141 مانند ثروت اندوزي 142 و شناسایی آنچه کلاه شرعی خوانده
میشود، 143 برتري علما بر اساس لباس 144 و ...، کشته شدن علما به دست حاکمان جور 145 و دست نشاندههاي آنان 146 ( به طور
مشخص میتوان به علمایی که به دست و دستور صدام لعین شربت شهادت نوشیدند اشاره نمود)، 147 مردم همانند گوسفندي که
از گرگ فرار میکند، از عالمان میگریزند 148 و خداوند آنان را به سه بلا مبتلا میکند: برکت را از اموال ایشان برمیدارد؛
3. قاریان قرآن و عوام متدین عبادت پیشه قاریان قرآن در طول سلطان جائر را بر ایشان مسلط کند و بیایمان از دنیا میروند. 149
تاریخ اسلامی، به نمادهاي تبلیغ و ترویج اسلام بدل شدهاند و حاملان قرآن به اقصی نقاط جهان میباشند. این افراد و افرادي که از
آثار و برکات عبادات دینی بهرهمند شدهاند نیز مانند دیگر طبقات اجتماعی مبتلا به آسیبهاي آخرالزمان میشوند. بعضی از آنان
به بدترین آسیبها دچار میگردند که از آن جمله است:فسق قاریان، 150 انجام ریاکارانۀ عبادت 151 براي به دست آوردن مقام و
منزلت نزد دیگران، 152 خواندن قرآن با آلات و دستگاههاي موسیقی، 153 محدود شدن عبادتها به ماه مبارك رمضان، 154
4. قاضیان قاضیان، متصدي منصبی هستند که نقش راست ... ملامت کردن یکدیگر، 155 برتري یافتن منزلت قاریان بر فقها، 156
کردن کجیهاي اجتماع را بر عهده دارد امّا امان از دورة آخرالزمان که در آن نمک هم میگندد: قاضیان بر خلاف امر خدا 157 و
گاه بدون اطلاع از حکم صحیح قضاوت میکنند، 158 یا خود شهادت دروغ و باطل میدهند 159 یا اگر نزد آنان چنین
شهادتهایی داده میشود قبول میکنند 160 و در عین حال شهادت حق و عدل را رد میکنند. 161 هواهاي نفسانی را بر خود مسلط
5. مدیران و کارمندان نهادهاي اجتماعی در رده بعد از حمکرانان، میسازند 162 و براساس آن، حدود را تعطیل میکنند. 163
مدیرانی قرار میگیرند که تا کارمندان جزء با رعایت سلسله مراتب ساختار نظامها را تشکیل میدهند. این قشر که بخش عظیمی از
بدنه اجتماع را در تشکیل میدهد، علاوه بر آسیبهایی که تاکنون برشمردیم این چنین به آفات آخرالزمان مبتلا میشوند: افراد با
انگیزه به دست آوردن متاع دنیا، 164 ستم کردن 165 و تفاخر به یکدیگر، 166 براي تصاحب مناصب با هم رقابت و داد و ستد رشوه
میکنند، 167 خائنان با توجه به رشوهاي که به مقام بالاتر خود میدهند و نه صلاحیت و لیاقت خویش به راحتی بر مناصب تکیه
میزنند، 168 مکاران و اهل کفر و دشمنان اهل بیت(ع) نزد والیان جایگاهی بسزا مییابند 169 و... 6. سرمایه داران و ثروتمندان با
استناد به برخی روایات، خداوند مجراي به دست آوردن روزي برخی از اقشار جامعه را در دست برخی دیگر قرار داده که یکی را
ثروتنمد و دیگري نیازمند میخوانند. در دورة آخرالزمان مسیر رسیدن روزي نیازمندان دچار آفات ذیل میشود: میزان ثروت مبناي
تکریم و احترام میشود، 170 مردم از ثروتمندان و نه متخصصان و عالمان تبعیت میکنند، 171 سرمایه داران نه تنها ثروت خود را از
نیازمندان دریغ میکنند، 172 بلکه هرچقدر میتوانند اموال آنان را نیز به سرقت میبرند، 173 فقرا به سبب ذلت 174 و حقارتی که
علاوه بر نیازمندي خود در جامعه میبینند، 175 آخرت خود را به متاع قلیلی از دنیا میفروشند 176 و مبتلا به محرمات و معاصی
میشوند، 177 براي تمسخر 178 و تحقیر صدقه میدهند، 179 گاه فقیري حتی روز جمعه میان دو نماز دستش را به گدایی دراز
میکند امّا احدي چیزي به او نمیدهد 180 و... . 7. کسبه، فروشندگان و خریداران کسی از مردم نیست که در طول شبانه روز داد و
ستد و خرید و فروش نکند. شرع مقدس در این عرصه نیز مانند دیگر عرصهها قواعد و قوانین جامع و اثر گذاري وضع کرده تا
انسانها بتوانند زندگی مناسبی را تجربه کنند. در دوره آخرالزمان با اعوجاجات زیر این مناسبات نیز از حد اعتدال خارج شده، به
ورطۀ افراط و تفریط میافتد: مردم نه تنها از مال حرام اجتناب نمیکنند 181 که به دست آوردن آن را نوعی سود و زرنگی
صفحه 14 از 59
میشمارند، 182 در مقابل کسی را که به دنبال کسب حلال باشد ملامت و تمسخر میکنند، 183 رشوه 184 و ربا حلال و سهل
شمرده میشود 185 و آن را به نامهاي دیگر میخوانند 186 و مبناي تجارت تجار قرار میدهند. 187 براي داد و ستد رشوه، 188 ربا،
189 قمار، 190 کمفروشی 191 و... با هم مسابقه میدهند، 192 بخشی از درآمدها و نیازهاي فروشندگان با کمفروشی تامین میشود،
193 عیب اجناس را پنهان میکنند 194 و در تجارت به وفور دروغ میگویند 195 که البته در نتیجه آن دچار ضیق معیشت میشوند،
196 تعداد تجار بسیار است و سود به دست آمده اندك، 197 زنان با شوهران خویش 198 و دیگر مردان در کسب و تجارت به
رقابت میپردازند. 199 امید که با طلب حقیقی از خداوند متعال و توسل واقعی به پیشگاه با عظمت اهل بیت(ع) پس از آگاهی از
حداقل آسیبها را از این انحرافات ببینیم. انشاءالله پینوشتها در دفتر مجله موجود است.
به سوي یک آخرالزمان مصنوعی و جعلی
رابینو فتیش خاخام یهودیان در سال 1952 در کنگره خاخام هاي دنیا گفت..." :اما امروز خیانتکاریها و فتنهانگیزیهاي این عده ،
ابعاد بهمراتبگستردهتر و جديتري بهخود گرفته است. حرکت جدید سردمداران، نخبگان و رهبران صهیونیسم جهانی به حدي
جدي، گسترده و عمیق شده است که بهراستی میخواهند جنگ جهانی سوم را وحشیانهتر از سایر جنگها به راه اندازند "...فیلم
"بابل پس از میلاد "از دیگر فیلم هاي موج موسوم به آثار آخرالزمانی به شمار می آید که چندي است به عنوان جریان اصلی
سینماي آمریکا خود را مطرح ساخته است. فیلم هایی درباره سرانجام جهان یا به قول خودشان پایان روزها ، ظهور مسیح موعود یا
مشیا (همان مسیح موردنظر قوم یهود که قرن هاست انتظارش را می کشند) و یا بازگشت حضرت مسیح (ع) که مدنظر مسیحیان به
خصوص پروتستان هاست. در این گونه آثار به وقایع آخرالزمان از زاویه نگاه فوق پرداخته می شود ، از غلبه نیروي شر یا ضد
مسیح گرفته تا نبردهاي واپسین موسوم به آرماگدون و تا تلاش هاي جناح خیر براي پیروزي در آن جنگ به نمایش در می آید.
فیلم هایی که در آنها جهان کنونی در شاکله اي سیاه و تاریک و در تسخیر جنایتکاران و تروریست ها نمایانده می شود. از همین
رو عده بسیاري در انتظار مسیح موعود هستند تا این دنیاي آشفته و تاریک را به سامان رساند و انسانها را از سیاهی و تاریکی
نجات بخشد. اگرچه در تبلیغات و غوغاي منتظران این مسیح (یعنی گروه وسیعی به نام اوانجلیست ها که از پروتستانتیزم منشعب
شده اند و بخشی از یهودیان ممزوج با این فرقه)، او دیگر لزوما وجه ماورایی و الهی نداشته و موجودي کاملا زمینی است. چنانچه
در فیلم" مگی دو ، " رییس جمهوري آمریکا ، نقش مسیح موعود را برعهده دارد یا در مجموعه نارنیا ، این اصلان شیر است که
ادعا شده به عنوان مسیح موعود ، برانگیخته می شود یا در فیلم هایی همچون" رمز داوینچی "و" قطب نماي طلایی ("از مجموعه
"نیروي اهریمنی) ، "یک دختر یا زن ، به نقش مسیح آخرالزمان در می آید و یا در مجموعه فیلم هاي" هري پاتر" ، "ارباب حلقه
ها" ، "جنگ هاي ستاره اي" ، "ماتریکس "و ...یک پسر یا مرد به نام هاي گوناگون مانند" هري پاتر" ، "آراگورن" ، "لوك
خطاب می شود. فیلم " The One " اسکاي واکر" ، "نیو "و ...آن نجات بخش آخرین به شمار می آید که اغلب نیز با عنوان
"بابل پس از میلاد "را متیو کاسوویتس ساخته است که از وي آثاري مانند " گاتیکا" ، "رودخانه هاي ارغوانی "و" نفرت "را به
خاطر داریم ، ضمن اینکه بازي هاي قابل قبولی از وي در فیلم هاي" مونیخ" ، "آستریکس و اوبلیکس:ماموریت کلئوپاترا ،"
آملی" ، "نردبان جیکوب"و" عنصر پنجم "شاهد بودیم. اما متیو کاسوویتس فیلمنامه" بابل پس از میلاد" " ، "Birthday Girl"
را با همکاري جوزف سیمس "براساس نوشته اریک بنارد و برگرفته از نوول مشهور با نام" بچه هاي بابل "به رشته تحریر در آورد.
داستان فیلم درباره ماموریتی عجیب و غریب در زمان آینده نزدیک است. یک مزدور کهنه کار به نام" تورپ("با بازي وین دیزل)
18 ساله به اسم" آرورا "را از صومعه اي در قزاقستان به نیویورك ببرد. در حالی که شتصتش هم خبر - مامور می شود تا دختري 17
ندارد این دختر را براي یک گروه شبه مذهبی (تحت عنوان" کلیساي نئو لایت) "همراهی و محافظت می کند که قرار است مسیح
صفحه 15 از 59
موعود را به دنیا بیاورد! از همین رو تعدادي از گروههاي مهم مافیایی و شبیه آن، به دنبال این مریم دوران هستند. راهبه اي به نام
خواهر ربکا ( با ایفاي نقش" میشل یه ئو) "نیز همراه آرورا است که از وي شدیدا مراقبت می نماید ، چرا که آرورا براي نخستین
بار از صومعه اي که در آن رشد کرده و بزرگ شده ، قدم به دنیاي خارج گذارده است. دنیایی که ظاهرا با جهان امروز متفاوت
است و به نوعی در ید قدرت گروههاي مافیایی و زیرزمینی قرار دارد که رییس یکی از همین گروهها موسوم به" گورسکی ( "با
بازي ژرار دوپاردیو) در یک ماشین پیشرفته متعلق به آینده ، ماموریت فوق را به تورپ پیشنهاد می دهد. دنیاي فیلم" بابل پس از
میلاد "دنیایی آشفته و درهم و برهم به نظر می آید. تقریبا مانند آنچه در فیلم" فرزندان بشر ("آلفونسو کوارون) دیده بودیم یا در
آثاري همچون" بلید رانر "و به طور کلی دنیاي علمی افسانه اي فیلیپ دي دیک که آمیزه اي از کائوس آخرالزمانی است و تلاش
براي به عرصه آمدن کسی که قرار است به آن کائوس خاتمه بخشد.(گفته شده نویسنده نوول" بچه هاي بابل "یعنی موریس جی
دانته از متاثران داستان هاي فیلیپ دي دیک محسوب می شود). در نخستین صحنه هاي فیلم ، تورپ را می بینیم که در خیابانی به
شدت درهم ریخته و تحت کنترل افراد مسلح با یونیفرم هاي مختلف در حالی که خود را با بالاپوشی ، پنهان نموده ، در زیر باران
شدیدي قدم می زند. پیش از آن برروي تصاویري از کره زمین و فضاي پیرامون آن که دوربین به سرعت پیش می رود تا بر نقشه
اي از آمریکا و سپس نیویورك و یکی از خیابان هاي آن تا روي چشمان شرربار تورپ نزدیک گردد ، نریشن او را شنیده ایم که
می گوید...": سیاره را نجات بده. سیاره اي مملو از دروغ و کثافت. هر وقت من این جمله را خواندم ، خنده ام گرفته است. سیاره
را نجات بده. براي چی؟ و از چی ؟ از خودمان؟ زندگی ساده است. بکش یا کشته شو. تردید نکن و همیشه وظیفه ات را درست
انجام بده. یک رمز بقا . رمز من. همه اینها مهم جلوه می کنند تا روزي که با یک انتخاب مواجه می شوید. انتخابی که همه چیز را
دگرگون می کند. اینکه به کمک کسی بروي یا فرار کنی و خودت را نجات دهی. من چیزي را آن روز یاد گرفتم . شما نمی
توانید فرار کنید. اما خیلی بد بود ، چون آن روز ، روزي بود که من مردم "...به نظر این همه آنچه است که متیو کاسوویتس و
همکار فیلمنامه نویسش قصد دارند در" بابل پس از میلاد"بگویند. در همان اولین صحنه هاي فیلم که تورپ را در حال قدم
برداشتن در خیابانی گویا در یکی از شهرهاي روسیه مشاهده می کینم ، آنچه دیده می شود مصداق همان سخن تورپ است :
سیاره اي مملو از دروغ و کثافت. تورپ یک سرباز زردپوست را از چادرش بیرون کشیده و وي را به خاطر تنها 20 دلار مورد
تهدید و ضرب و شتم قرار می دهد! این درحالی است که دریایی از اسلحه هاي مخوف و مرگبار وي را محاصره کرده و هر لحظه
ممکن است که به رویش شلیک نمایند. خانه یا مکان اقامت تورپ در میان ویرانه اي است که کمتر به آپارتمان یا چیزي مثل آن
شبیه است و بالاخره او با یک عملیات خشن و کشنده ، توسط گروهی از سربازان مسلح به ماشین گورسکی براي معامله اي تازه
برده می شود و ماموریت تازه اش را دریافت می کند. همین آشفتگی و هرج و مرج سرسام آور را هنگامی که تورپ ، آرورا و
خواهر ربکا را به شهري در مرز قزاقستان و روسیه برده نیز شدیدا به چشم می خورد. همانجا که هم آرورا و هم خواهر ربکا براي
در امان ماندن از باندهاي مافیایی ناچارند لباس هاي مبدل بپوشند تا خود را از نگاهها پنهان دارند. غافل از اینکه همچنان زیر نظر
چشم هاي دیگر هستند. اما متیو کاسوویتس در میان آن همه آشفتگی و اضطراب و خشونت ، آرورا را منبع آرامش ، خصائل
انسانی و در عین حال داراي قواي ماوراء بشري قرار داده است. او در همان شهر مرزي قزاقستان پیش از انفجار قطار مسافربري ،
دچار حس ناخوشایندي گشته که باعث دور شدنش از منطقه خطر شده و تورپ و خواهر ربکا نیز به دنبالش از مرگ حتمی می
گریزند. همچنین است که گاه به گاه از پایان فاجعه بار جهان سخن می گوید که همه در آن فاجعه خواهند مرد و او بایستی بشر را
از چنین فاجعه اي نجات بخشد. آرورا در عین حال ، شخصیتی به غایت حساس و شکننده دارد. او در مقابل کشتار انسان ها توسط
آدم هاي دیگر آنچنان برآشفته می شود که حتی براي نخستین بار ، در آن کشتی غول پیکر با اسلحه ، کاپیتان و همراهانش را
تهدید می کند تا انسان هاي دیگر را هم نجات بخشند یا حداقل آنان را به قتل نرسانند. همه این صحنه ها باعث می شود تا در ذهن
صفحه 16 از 59
مخاطب ، آرورا به نوعی کاراکتر ماورایی پیدا کند. کاسوویتس به گونه اي فیلمنامه را پیش برده که به نظر می آید ، آرورا اساسا
موجودي خارق العاده بوده و از همین رو وي را براي نجات بشریت ، در صومعه اي حفظ کرده اند تا روز موعود فرا رسد. از همین
روست که وي را طی ماموریتی دشوار از میان خطرهاي فراوان گذر داده تا به مکان مقرر برسانند. البته در طی این سفر مخاطره
آمیز ، کاسوویتس انواع و اقسام حادثه پردازي و صحنه هاي به اصطلاح اکشن معمول را در مقابل تماشاگرش قرار می دهد تا او را
طی پروسه اي جذاب درگیر پیام هاي فیلمش گرداند. از تعقیب و گریز روي برف گرفته تا درگیري و فرار برروي پله ها و پل هاي
متعدد فلزي مکانی در ولادي وستک تا آن تقلاي مرکبار براي بالارفتن از دیواره هاي کشتی عازم آمریکا و تا حضور در میانه
کشت و کشتار دو نیروي مافیا و کلیساي نئو لایت در نیویورك. در این مسیر کاراکتر وین دیزل (که از آثاري همچون" تند و
سرسام آور "و" سه ایکس "در زمره بزن بهادرهاي کله سنگی مثبت کلیشه شده است) و میشل یه ئو (که قبلا در فیلم هایی مانند
"ببر خیزان و اژدهاي پنهان "داراي قدرت رزمی نشان داده شده بود) نیز کمک حال هستند تا وجه حادثه اي اثر دوچندان شود.
مضافا که فیلمنامه نویسان سعی کرده اند با قراردادن کاراکترهاي متناقض و متضاد در کنار هم ، به نوعی رابطه دیالکتیکی مابین
آنها دست پیدا نمایند. فرضا کاراکتر خشن و لاابلاي مثل تورپ که مخرب و نابودگر است در کنار شخصیت استرلیزه اي به نام
آرورا که حیات بخش و متعالی معرفی می شود. یا حضور او در محیط هاي خشونت آمیز و هراسناك که اساسا با محیط تربیتی اش
فاصله اي بعید دارد.( درواقع او بی شباهت به هري پاتر یا فرودو" ارباب حلقه ها "و یا پرنسس کاسپین" نارنیا "نیست که نیروهاي
بسیاري براي رسیدن آنها به مقصود ، حمایتشان می کنند). از همین رو فضاسازي به گونه اي رخ می نماید که مخاطب مدام نگران
حفظ جان آرورا است که همچون آهویی ظریف و شکننده در میان گله هاي پرشماري از درندگان و وحشیان پیش می رود.
هنگامی که آنها به ولادي وستک در دورترین نقطه شرق روسیه می رسند ، در مکانی هراسناك که آدم ها را در قفس هایی
همچون گلادیاتورهاي عصر روم باستان به جان هم انداخته اند تا تفریح کنند (صحنه اي شبیه به محلی که در فیلم" هوش
مصنوعی"ربات هاي ناقص را نابود می کردند)، گرفتار یک گروه تعقیب کننده می شوند که گویا از سوي یکی از نزدیکان آرورا
هدایت می گردد و در همین تعقیب و گریز ، آرورا در یکی از همان قفس ها به دام می افند تا در یک درگیري نفس گیر توسط
تورپ نجات یابد. اما کار اصلی را خودش انجام می دهد و موجود غول پیکري را محسور خودش می کند و حتی هنگامی که
تورپ براي نجاتش آمده ، با فریاد از او می خواهد که دست کشتن آن آدم غول آسا بردارد.او حتی به هنگام زخم برداشتن تورپ
در تعقیب و گریز با هلیکوپترهاي آمریکایی در آلاسکا ، در بهبود آن زخم ها و حیات بخشیدن دوباره به تورپ بی تاثیر نمی
نمایاند و بالاخره در حمله گروههاي مافیایی در نیویورك حتی دربرابر گلوله هم رویین تن نشان می دهد. آیا او هم مسیحایی دیگر
است که بایستی در زمانی معین و مکانی مشخص رسالتش را اعلام کرده و نسل بشر را در آخرالزمان از نابودي و اضمحلال نجات
بخشد؟ همه آنچه در طی سفر پر فراز و نشیب و هراسناك آرورا و خواهر ربکا در کنار تورپ شاهد هستیم ، حکایت از صحت
چنین فرضیات و حدس و گمان هایی دارد. خصوصا که پس از آغاز ماموریت و حرکت گروه سه نفره از صومعه یاد شده در
قزاقستان ، در مکانی دیگر با زنی که راهبه اعظم می خوانندش ، این جملات رد و بدل می شود... " : مشاور : بچه شما ، سرانجام
صومعه را ترك کرد . راهبه اعظم: 6 روز تا وقتی که ما معجزه مان را به دنیا عرضه کنیم ، مانده است. مشاور : عالیجناب ،
کنفرانس خبري به زودي آغاز خواهد شد. راهبه اعظم: او می آید. بیایید با هم دعا کنیم "...همه قرائن و شواهد حکایت از همان
مسیح موعود دارد که این بارهم همچون" رمز داوینچی "و" قطب نماي طلایی "و ...در شکل و شمایل یک زن نمود پیدا کرده
است. زنی که قدرتی فوق بشري داشته و خود به ماموریت خویش آگاه است. اما بعدا متوجه می شویم که این ویژگی ها و قدرت
هاي مافوق بشري نه از طریق ماوراء و متافیزیک بلکه کاملا از طریقی فیزیکی عاید آرورا شده است! در واقع آرورا از طریق هوش
داراي قدرت هاي یاد شده گردیده است. اما چرا؟ پاسخ این سوال و پرسش هاي مشابه Artificial Intelligence مصنوعی یا
صفحه 17 از 59
را از مکالمه همان راهبه اعظم که متوجه می شویم رهبر فرقه اي مذهبی به نام" کلیساي نئو لایت "است با شخص دیگري با نام
دکتر نیوتن درمی یابیم(که از همان ابتدا به کمک یارانش و با ردیاب هاي پیشرفته ، قدم به قدم ، آرورا و همراهان را تعقیب کرده
بود و حتی در ولادي وستک و اردوگاه پناهندگان وي را از چنگ تورپ و خواهر ربکا درآورد اما مجددا آنها آرورا را پس
گرفتند). آرورا پرورش یافته بوده تا در طی یک پروسه پیش بینی شده ، از طریق علمی باردار شده و براي کلیساي نئو لایت و
پیروان آن و بالتبع براي همه مردم جهان ، مسیح موعودشان را به دنیا آورد. از همین روست که آرورا هم دو قلو باردار است! (این
مانند همان تلاشی است که امروزه از سوي گروههاي اوانجلیست براي فراهم آوردن ظهور مسیح موعودشان در بازیابی و بناي معبد
سلیمان ، تولد گوساله سرخ موي از طریق عملیات ژنتیکی و به راه انداختن آرماگدون یا جنگ آخرالزمان صورت می گیرد!) نکته
قابل توجه این است که طبق برنامه و طرح کلیساي نئولایت ، آرورا بایستی از آن صومعه قزاقستان به شهر نیویورك در آمریکا
آورده شده و در همانجا به اصطلاح رسالت خویش را آغاز نماید!! و نکته قابل توجه تر اینکه وقتی دوربین متیو کاسوویتس از آن
جهان بلبشوي یاد شده وارد خاك آمریکا شده و پس از گذر از مناطق یخبندان آلاسکا و دیگر نواحی، آرورا را در نیویورك
تصویر می کند،با شهري به غایت زیبا و مدرن و منظم و پر زرق و برق مواجه می شویم که گویا اساسا در سیاره اي دیگر واقع است
و از آن همه کثافت و دروغ و آشفتگی در آن سایه اي هم مشاهده نمی شود. (در مدارك و اسناد تاریخی آمده است که اشراف
یهود اروپا و خاندان هایی همچون روچیلد ، ابتدا و پیش از اینکه اسراییل را در سرزمین فلسطین ، ارض موعود خویش بخوانند ، به
دنیاهاي ماوراء بحار نظر داشتند و از همین رو سرمایه فراهم آوردند و افرادي مانند کریستف کلمب را براي کشف سرزمین هاي
تازه به دریاهاي غرب فرستادند و از همین رو بود که نیویورك را نخستین ارض موعود خود خواندند و هنوز هم هنوز است ، این
کلان شهر آمریکاي مدرن را دومین میعادگاه خویش پس از اسراییل می دانند و شاید به همین جهت است که جمعیت یهودیان
نیویورك که اغلب از بانکداران و سرمایه داران بزرگ تشکیل شده اند برابر جمعیت یهودیان شهر اورشلیم اعلام شده است!!) به
این ترتیب نگاه دیگري به دنیاي آخرالزمان اوانجلیستی یا همان صهیونیسم مسیحی از وراي فیلم" بابل پس از میلاد "سربرمی آورد.
نگاهی که حتی در عنوان خویش عناصري از همان تفکر را پنهان دارد. قابل ذکر است که" بابل "در نگاه اساطیري این فرقه شبه
مذهبی و اعتقادات یهودیان صهیونیست، تداعی گر شهري است که در قرون پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) در منطقه بین النهرین
واقع شده و ادعا این است که در آن قوم یهود توسط پادشاه ستمکاري به نام بخت النصر به بند کشیده شده بود. از همین لحاظ
آزادي یهودیان از اسارت بخت النصر که با رهایی بابل مقارن بود ، اتفاقی خجسته برایشان محسوب می گردد. در عقاید امروز
اوانجلیست ها و البته صهیونیست هاي یهودي ، آزادي بابل (که در واقع همان عراق کنونی محسوب می شود) یا فتح آن به عنوان
مقدمه اي برجنگ آخرالزمان (آرماگدون) و ظهور یا بازگشت مسیح موعود به شمار می آید. ( به همین دلیل بود که وقتی آمریکا
بدون ادله و شواهد متقن به عراق لشکر کشی کرد ، عده اي آن را پیش درآمد جنگ آرماگدون خواندند) اینک فیلم تازه متیو
کاسوویتس با عنوان" بابل پس از میلاد "در واقع می تواند روایتی از موقعیت و شرایط رسیدن به آخرالزمان به حساب آید. بی
مناسبت نیست در پاسخ تعدادي از مخاطبان نقد و تحلیل هاي پیشین نگارنده که جسته و گریخته به ماجراهاي آخرالزمان و
آرماگدون و ظهور مسیح موعود صهیونیست ها پرداخته بودم ، اشاره اي ولو اجمالی به باورها و اعتقاد طیف هاي گوناگون مدعی
این گونه آخرالزمان داشته باشم. چراکه از سویی دیگر امروزه این باورها ، منبع و منشاء و تم اصلی بخش مهمی از تولیدات سینماي
غرب به خصوص کمپانی هاي هالیوودي شده و به انحاء مختلف خود را در محصولات آنها ، نشان می دهد. گفتم شاخه اي از
پروتستان ها که به اوانجلیست ها معروف شده اند و تقریبا یک چهارم تا یک سوم جمعیت آمریکاي کنونی (از جمله نئو محافظه
کاران حاکم) را شامل می شوند، براین باورند که دنیا به سمت و سوي بازگشت مجدد حضرت مسیح (ع) پیش می رود که براي
فراهم آوردن شرایط این ظهور ، برپایی دولت اسراییل ، بازسازي معبد سلیمان بر خرابه هاي مسجدالاقصی و تولد گوساله اي سرخ
صفحه 18 از 59
موي (به علاوه شرایطی دیگر) ضروري است ، از همین روي ، این دسته از پروتستان ها (که بخش" مکاشفات یوحنا "کتاب مقدس
را اساس پیش بینی هاي خود قرار می دهند) بر برپایی رژیم اسراییل و بقاء و گسترش آن ، تاکید داشته و دارند.همین نقطه مشترك
اوانجلیست ها و صهیونیست هاي یهودي که در برپایی رژیم اسراییل سهم اصلی را ایفاء کرده اند ، این دو گروه را براي فراهم
آوردن شرایط جنگ آخرالزمان هم راي و هم نظر گردانده است. خصوصا که صهیونیست هاي یهودي نیز ظاهرا در انتظار مسیح
مورد نظرشان هستند که" مشیا "خوانده می شود (آنها اعتقاد ندارند که حضرت عیسی مسیح علیه السلام همان مسیح موعود بوده
است). در ماه جولاي 2006 یکی از مشهورترین رهبران" مسیحی انجیلی "در واشنگتن یک سازمان تحت عنوان" مسیحیان متحد
در دفاع از اسرائیل "بنیاد نهاد که هدف آن حمایت گسترده از اسرائیل و تقویت لابی آن کشور در آمریکا اعلام شد. کشیش جان
یعنی کمیته روابط آمریکا و اسراییل ، نهاد اصلی در (AIPAC) هگی بنیانگذار این سازمان گفت که سازمان او بزودي از ایپک
لابی طرفدار اسرائیل، قویتر خواهد شد.بر خلاف ایپک و نهاد هاي مشابه، مسیحیان انجیلی براي حمایت از اسرائیل دلایل مذهبی
دارند. جف وینتروب استاد دانشگاه پنسیلوانیا می گوید": آنها فکر می کنند که خلق دوباره اسرائیل متحقق شدن آن چیزي است
که انجیل بشارتش را داده است. بنابراین از نظر آن ها خداوند در آن چیزي که قصد طرح ریزي آن را دارد موجودیت اسرائیل را
در تاریخ 24 اوت 2006 در BBC هم گنجانده و به همین دلیل اسرائیل باید از جانب مسیحیان حمایت شود ".وب سایت فارسی
مطلبی زیر عنوان" نقش مسیحیان و کلیساهاي انجیلی آمریکا در لابی اسرائیل "نوشت..." مسحیان انجیلی در سالهاي اخیر در
آمریکا صاحب نفوذ زیادي شده اند و هنوز هم روز به روز بر قدرت آنها افزوده می شود. گري سیک عضو پیشین شوراي امنیت
ملی آمریکا می گوید که زمانی مسیحیان جاي چندانی در لابی اسرائیل نداشتند. اما اکنون وضع متفاوت است.به گفته وي در
سالهاي پیش شرکت مسیحیان بنیادگرا در لابی اسرائیل ناچسب به نظر می آمد ولی امروزه چنین نیست. آمدن هزاران مسیحی زیر
نظر آقاي هگی به واشنگتن براي حمایت از اسرائیل یک پدیده جدید است. ایپک هزاران عضو و طرفدار دارد اما مسیحیان بنیادگرا
در آمریکا را با رقم میلیون ها باید سنجید. به این ترتیب عامل جدید قدرتمندي وارد لابی اسرائیل تبدیل شده است "...بیلی گراهام
از رهبران و کشیشان معتبر انجیلی یا اوانجلیست (که سالها کشیش مخصوص کاخ سفید و برگزار کننده مراسم تحلیف روساي
جمهوري آمریکا بود) در سال 1970 هشدار دادکه" جهان اکنون به سرعت به سوي جنگ آخرالزمان و آرماگدون خود نزدیک
می شود. "او می گوید... " :اکنون بسیاري از مردم می پرسند ، این جنگ آخرالزمان در کجاست؟ ما چه اندازه به آن نزدیکیم ؟
محل این جنگ در غرب رود اردن است ، در دشت جرزال ، میان جلیله و سامریه "...هال لندسی از دیگر رهبران اوانجلیست در
کتاب معروف خود به نام" زمین ، سیاره بزرگ مرحوم "می نویسد..." :نسلی که از 1948 ( یعنی از زمان تشکیل دولت اسراییل) به
این سو به دنیا آمده است ، شاهد عینی دومین ظهور مسیح خواهد بود. اما پیش از آن رویداد ، ما باید هم جنگ یاجوج و ماجوج را
ببینیم و هم نبرد هارمجدون (یا آرماگدون) . کشتار همه سوزي بدین گونه آغاز خواهد شد "...او همچنین در کتاب" دنیاي نوینی
فرا می رسد "می نویسد..." :فکرش را بکنید ، دستکم 200 میلیون سرباز از مشرق زمین با میلیون ها سرباز بیشتر از مغرب زمین ، در
زیر رهبري دجال (آنتی کرایست یا ضد مسیح) متحد می شوند. عیسی مسیح نخست کسانی را که شهر او ، اورشلیم را غارت کرده
اند ، تار و مار خواهد کرد ؛ سپس از ارتشهایی را که در دره مجدو یا هارمجدون جمع شده اند ، به هلاکت خواهد رسانید. تعجبی
ندارد اگر تا فاصله 200 مایلی اورشلیم ، خون تا دهنه اسبان بایستد... همه این دره با آلات و وسایل جنگی ، حیوانات و جسدهاي
آدمیان و با خون ، پرخواهد شد "!این مندرجات کتاب هاي لیندسی و همچنین مبانی عقاید پیروان بنیادگرایی انجیلی که
کلیساهایشان در سرتاسر ایالات متحده گسترده و یا در اختیار گرفتن صدها کانال رادیویی و تلویزیونی و ماهواره اي ، از فعالترین
مبلغان شبه مذهبی در جهان امروز به شمار می آیند (و البته انجیل هایشان که بسیار متفاوت با کتاب مقدس سایر مسیحیان است، در
همین خاورمیانه از جمله کشور ما در ابعاد میلیونی توزیع شده و می شود!) آنچنان تکان دهنده و دهشتناك به نظر می آید که
صفحه 19 از 59
"گریس هال سل "نویسنده کتاب" تدارك جنگ بزرگ "معتقد است ، هیچ نشانی از روح آگوستوس قدیس در آن نمی یابد. او
می گوید کوچکترین اندوهی در این نوشته ها و همچنین چهره لیندسی دیده نمی شود وقتی جملات کتاب دیگرش به نام" شهر
خدا "را در کانال تلویزیونی اوانجلیست ها می خواند که..." :همه شهرهاي جهان در جنگ هسته اي آخرالزمان ویران خواهند شد ،
تصورش را بکنید ...مسیح زمین را ویران خواهد کرد و مردمانش را خواهد سوزاند. هنگامی که جنگ بزرگ آخرالزمان به چنان
نقطه اوجی رسید که تقریبا تمام آدمیان کشته شدند ، عظیم ترین لحظه فرا می رسد و مسیح با نجات دادن مومنان باقیمانده ، نوع
بشر را از نابودي کامل نجات خواهد داد "....لیندسی ادامه می دهد..." :پس از نبرد آرماگدون ، تنها 14400 یهودي زنده خواهند
ماند و همه آنها چه مرد ، چه زن و چه کودك در برابر مسیح سجده خواهند کرد و به عنوان مسیحیان نوآیین ، همگی خود به تبلیغ
کلام مسیح خواهند پرداخت" "....جري فالول "از دیگر رهبران اوانجلیست که سال گذشته در گذشت ، در کتاب " همه سوزي
در هارمجدون "می نویسد..." :میدان نبرد آرماگدون از مجدو یا مگی دو در شمال تا ادوم در جنوب ، فاصله اي در حدود 200
مایل کشیده شده است. این میدان از دریاي مدیترانه در غرب تا تپه هاي موآب در شرق خواهد بود ، یعنی فاصله اي حدود 100
مایل و شامل وادي یهوشافاط هم می شود...در این وادي چندین میلیون مردم به آرماگدون در می آیند که شمار آنان بی گمان به
400 میلیون نفر خواهد بود. اینان براي آخرین همه سوزي بشر جمع خواهند شد "...باور و حمایت این بنیادگرایان انجیلی از تئوري
ها و نظریه هاي صهیونیستی مبنی بر حکومت جهانی با مرکزیت اسراییل و از طریق روش هاي کهن صهیونی ( که در متن معروف
به" پروتکلهاي زعماي صهیون) "آمده است ، باعث گردیده این گروه از پروتستان ها در بیان سیاسی امروز دنیا به صهیونیست هاي
مسیحی ملقب گردند که در کنار صهیونیست هاي یهودي در اندیشه تسخیر کره ارض ، به دنبال درگیري و جنگ هاي ویرانگر و
خانمانسوز هستند که نظایرش را همین امروز هم در پیرامون خود می بینیم. گروهی که اینک حتی از صهیونیست هاي یهودي
نسبت به تحقق آرمان دولت جهانی اسراییلی ، افراطی تر به نظر می رسند. خطر این صهیونیست هاي انجیلی براي صلح و آرامش
دنیاي امروز و آینده بشریت بدان حد است که برخی از اندیشمندان و کشیشان متفکر مسیحی براي هشدار درباره خطر آنان ، اقدام
به انتشار کتب و نشریات و ایراد سخنرانی هاي متعددي نموده اند از جمله رساله دکتراي" استفن سایزر "کشیش معروف انگلیکن
که تحت عنوان" صهیونیسم مسیحی " انتشار یافته است. بنیادگرایان انجیلی یا همان صهیونیست هاي اوانجلیست اعتقاد دارند که
شرط بازگشت مسیح ، برپایی مملکت بزرگ اسراییل و ساخت مجدد هیکل سلیمان ، برخرابه هاي مسجدالاقصی است. به همین
دلیل مدعی یاري یهود هستند ، چون معتقدند ، ملت برگزیده خداوند ، قوم یهود هستند و هرکه آنان را یاري کند ، خداوند او را
دوست دارد و هرکه با آنها به جنگ برخیزد ، مقابل اراده خداوند مقاومت کرده است!! یهودیان صهیونیست نیز براین باورند که
صاحبان وعده الهی هستند و حاکمیت ایشان تنها شامل سرزمینی نمی شود که میان دو رود نیل و فرات را در برمی گیرد. بلکه
خداوند تمام جهان را به ایشان بخشیده است و در این زمینه به متون تحریف شده اي که برخی رهبران مذهبی شان آنها را تحریف
کرده اند ، استناد می جویند. در تلمود (یکی از کتاب تحریف شده یهودیان ) نیز پیرامون فرجام جهان می خوانیم..." : در آن زمان
حاکمیت به یهود باز خواهد گشت و تمام ملل به خدمت آن مسیح یهودي در خواهند آمد و مقابل او سر فرو خواهند آورد. در آن
ایام ، هر یهودي ، دو هزار و هشت صد بنده خواهد داشت که به او خدمت می کنند و سیصد و ده خانه خواهد داشت که برآنها
حاکم خواهد بود. اما مسیح ظهور نخاهد کرد مگر پس از غلبه بر دولت اشرار یعنی خارج از دیم بنی اسراییل ...باید آتش جنگی
برافروخته شود که طی آن یک سوم جهانیان از بین بروند. آنگاه یهود ، هفت سال متوالی مشغول سوزاندن و از بین بردن تجهیزات
و دست آوردهاي این جنگ خواهند بود "....در واقع این گروه از یهودیان اعتقاد دارند که باید با ملل دیگر بسیار جنگ کنند و به
انتظار آن روز باشند که مسیح حقیقی و مسیح آنها ، پیروزي موعود را براي ایشان محقق سازد. در کنار این دو گروه فرقه هاي
دیگري هستند که حد واسط یا واصل آنها می شوند . مانند گروه کابالیست ها ( که این روزها به اعتراف نشریه معتبر دیلی میل و
صفحه 20 از 59
دیگر شواهد موجود حاکمیت بلامنازعی بر کمپانی هاي هالیوودي و دیگر رسانه هاي جمعی بین المللی دارند ) که بعضا خود را
"تصوف یهود "نیز خوانده اند ولی براساس مدارك و اسناد تاریخی منشاء آنها از گروه" شوالیه هاي معبد "در جنگ هاي صلیبی
می آید یعنی همان صلیبیونی که در معبد سلیمان ساکن شده و با آموزه هاي خاخام هاي یهودي که خود تحت تاثیر عقاید مشرکانه
و جادوگري مصرباستان قرار داشتند ، باورهاي عجیب و غریب و دگرگونه اي یافته ، گویا به اسناد و مدارك ناگفته اي دست
پیداکردند که ازقبل آن ثروت هنگفتی اندوختند و بالاخره عقایدشان توسط کلیساي کاتولیک شرك آمیز خوانده شده و جمعا از
سوي واتیکان ، تکفیر شدند. اما علیرغم این موضوع و اعدام برخی از آنها ، در سراسر اروپا تکثیر و پخش شدند و نخستین لژ هاي
فراماسونري را بوجود آوردند. گروهی از مورخان و کتب معتبر تاریخی ، ارتباط اشرافیت یهودي با بخشی از مسیحیت که بیشتر
روحیات و منش جنگ طلبی و کشورگشایی داشتند را به همان زمان جنگ هاي صلیبی و ماجراي شوالیه هاي معبد مرتبط می
دانند. کتابی با عنوان" کلید حیرام "نوشته دو فراماسون به اسامی کریستوفر نایت و رابرت لوماس حقایق مهمی از ریشه هاي
صهیونیسم مسیحی را آشکار می کنند. به نوشته این دو نفر ، اساسا فراماسونري ، استمرار شوالیه هاي معبد محسوب می گردد.
تشکیلات جهانی فراماسونري که براساس مدارك متعدد از جمله"پروتکلهاي زعماي صهیون "از مخوف ترین سازمان هاي
صهیونیستی به شمار آمده است ، براساس اعتقاد دیرین خویش ، مانند صهیونیست هاي مسیحی و یهودي ، به حکومت جهانی باور
داشته و این اعتقاد را قرن هاست از طریق نفوذ در حکومت ها ، دولت ها ، سازمان ها و موسسات مختلف سیاسی ، اقتصادي و
فرهنگی دنیا دنبال کرده و در واقع زمینه ساز همان جنگ آخرالزمان و آرماگدون و ظهور مسیح موعود به حساب می آیند. شوالیه
هاي معبد در طول دوران استقرار در اورشلیم دستخوش تغییرات بزرگی شدند و در حضور مسیحیت ، عقاید دیگري اتخاذ کردند.
در نهاد این موضوع رازي نهفته که در معبد سلیمان کشف شد. نویسندگان کتاب" کلید حیرام ، "اعضاي نظام معبد را محافظان
زائران مسیحی فلسطین می دانند که با تظاهر به این عمل هدف کاملا متفاوتی داشتند. کریستوفر نایت و رابرت لوماس می
نویسند...":هیچ نشانه اي مبنی بر حمایت شوالیه هاي معبد از زائران وجود ندارد. اما طولی نکشید که مدارك قاطعی در ارتباط با
اجراي حفاري هاي وسیع در زیر خرابه هاي معبد هرود یافتیم "...نویسندگان این کتاب تنها کاشفان این شواهد نبودند. مورخ
فرانسوي به نام" دلا فورج "نیز در کتاب" حفاري اورشلیم "ادعاي مشابهی می کند...":وظیفه اصلی 9 شوالیه ، انجام تحقیقات
جهت به دست آوردن آثار باستانی و نسخ خطی بود که حاوي ماهیت رسوم پنهانی یهودیت و مصر باستان بودند. در اواخر قرن
نوزدهم ، چارلز ویلسن از انجمن مهندسان رویال ، تحقیقات باستان شناسی را در اورشلیم آغاز نمود. او به این نتیجه رسید که
شوالیه ها براي مطالعه ویرانه هاي معبد به اورشلیم رفته اند. ویلسن در زیر شالوده معبد ، نشانه هایی از حفاري و کاوش یافت و به
این نتیجه رسید که این اعمال با ابزار متعلق به شوالیه هاي معبد صورت پذیرفته اند ". ...نویسندگان کتاب" کلید حیرام "حفاري
هاي این شوالیه ها را بی نتیجه ندانسته و چنین استدلال می کنند که این گروه آثاري در اورشلیم کشف کردند که دیدشان را
نسبت به جهان تغییر داد. بسیاري از دیگر محققان هم همین عقیده را دارند. حتما دلیلی وجود داشته که شوالیه هاي معبد را با وجود
مسیحی بودن از سرزمین هاي عالم به اورشلیم و به پذیرش عقاید و فلسفه کاملا متفاوت و اجراي مراسم بدعت آمیز و اجراي
تشریفات" جادوي سیاه "هدایت نموده است. مطابق دیدگاه مشترك بسیاري از محققان ، این دلیل ، کابالا بوده است.دایرة
المعارف ها و لغت نامه ها ، کابالا را شاخه مبهم و سري یهودیت تعریف می کنند. براساس این تعریف ، کابالا به موشکافی معانی
پنهان تورات و دیگر نوشته هاي یهودي می پردازد اما با بررسی دقیق تر موضوع ، به حقایق دیگري پی می بریم ، نظیر اینکه
"کابالا "نظامی است که در بت پرستی ریشه داشته و قبل از تورات موجود بوده و پس از آشکار شدن تورات ، دیگر بار در
یهودیت گسترش یافته است. الیفس لیواي ، نویسنده فرانسوي کتاب" تاریخ جادوگري ، "شواهدي تفضیلی در این کتاب ارائه می
دهد و اثبات می کند که شوالیه هاي معبد اولین گام را در پذیرش تعالیم کابالا برداشتند" . امبرتو اکو "رمان نویس معروف
صفحه 21 از 59
ایتالیایی ، این حقایق را در چارچوب یکی از رمان ها خود نمودار می سازد. او در داستان خود از زبان شخصیت اصلی چنین بیان
می کند که شوالیه هاي معبد تحت تاثیر کابالا قرار داشتند. به نوشته" اکو "بعضی از یهودیان سربسته رموز خاص را آموختند و
سپس آنها را در پنج کتاب عهد عتیق (اسناد پنج گانه) جاي دادند. امبرتو اکو اضافه می کند ، شوالیه هاي معبد هم از خاخام هاي
کابالیست اورشلیم آموختند..." :فقط گروه اندکی از خاخام ها که در فلسطین باقی ماندند از راز آگاه بودند...و بعدها شوالیه هاي
معبد آن را از آنان آموختند "...شوالیه هاي معبد با پذیرش مفاهیم کابالا طبیعتا با بنیاد مسیحی حاکم براروپا سر ناسازگاري یافتند.
اما این ناسازگاري با نیروي مهم دیگري مشترك بود ؛ یهودیان. دن براون در رمان معروف خود" رمز داوینچی( "که فیلم آن را در
سال 2006 ران هاوارد با فیلمنامه اي از آکیوا گلدزمن به روي پرده برد و در همان زمان آن را در ماهنامه فیلم نگار به تفضیل مورد
تحلیل و بررسی قرار دادم) پرده از ارتباطات انجمن برادري یهود و خانقاه صهیون با شوالیه هاي معبد برداشته و آنها را نگاهبان راز
جام مقدس و نسل عیسی مسیح و مریم مجدلیه براي ظهور مسیح حقیقی (همان نقطه مشترك یهودیان و اوانجلیست ها ) می داند
که به نوعی وجه ظاهري اعتقادات صهیونیسم به شمار می آید. در بخشی از کتاب فوق آمده است..." :خانقاه صهیون را پادشاه
فرانسه به نام گاد فري دبویلون ( از فرماندهان جنگ هاي صلیبی) پس از فتح اورشلیم بنیاد نهاد. او ادعا کرد که راز مهمی در
اختیار دارد ، رازي که از آغاز مسیحیت در خانواده او حفظ شده است. او از ترس اینکه مبادا با مرگش این راز به گور سپرده شود
، انجمن اخوت یا خانقاه صهیون را تاسیس کرد تا آن راز را براي نسل هاي بعدي حفظ کند. در طول آن سال ها ، خانقاه به
سندهایی که در ویرانه هاي معبد هرود مخفی شده بود ، دست یافت ، همان معبدي که معبد سلیمان روي آن بنا شده بود...آنها
باور داشتند که اهمیت این سندها به حدي است که کلیسا براي دستیابی به آن از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد...به همین
خاطر ارتشی مسلح متشکل از نه شوالیه تشکیل دادند که به شوالیه هاي معبد معروف شدند "...یادمان باشد که یاران حلقه در
"ارباب حلقه ها ، "اعضاي محفل ققنوس در قسمت پنجم" هري پاتر "و شوالیه هاي اصلی جداي در" جنگ هاي ستاره اي "نیز 9
نفر بودند! اینک بیش از صدسال است که جامعه جهانی، بهطورعام و جهان اسلام بهطورخاص، گرفتار یک جریان سیاسی شوم،
بهنام صهیونیسم جهانی، گردیده است که در قطعنامه تصویبی سال 1975 سامان ملل به عنوان مظهر آپارتاید و نژادپرستی شناخته
شد. جریانی که اندكاندك جهان را بهسوي ناامنی، ترور، کشتار، جنگهاي خانمانبرانداز و فساد و تباهی سوق میدهد. واقعیت
این است که صهیونیسم جهانی یک حرکت دنبالهدار تاریخی بوده و ریشه در نژادپرستی و برتريطلبی دارد. قرآنکریم در آیات
فبما نقضهم میثاقهم لعنّاهم و جعلنا قلوبهم قاسیۀًیحرفون الکلم عن » : فراوانی بر این موضوع صراحت دارد، از جمله آنجاکه میفرماید
مواضعه و نسوا حظّ اً ممِا ذکّروا به و لا تزال تطّلع علی خائنۀٍمنهم الّا قلیلًا منهم... (مائده/ 13 )؛ پس چون بیناسرائیل پیمان شکستند
آنان را لعنت کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم. آنان کلمات خدا را از جاي خود تغییر دادند و پندهایی را که به آنها داده
رابینو فتیش خاخام «. ... شده بود، از یاد بردند و پیوسته بر خیانتکاري آن قوم مطلع میشوي و فقط قلیلی از آنها چنین نیستند
یهودیان در سال 1952 در کنگره خاخام هاي دنیا گفت..." :اما امروز خیانتکاریها و فتنهانگیزیهاي این عده ، ابعاد
بهمراتبگستردهتر و جديتري بهخود گرفته است. حرکت جدید سردمداران، نخبگان و رهبران صهیونیسم جهانی به حدي جدي،
گسترده و عمیق شده است که بهراستی میخواهند جنگ جهانی سوم را وحشیانهتر از سایر جنگها به راه اندازند "...یک روشنفکر
یهودي، بهنام عزرائیل شامیر، پس از حوادث یازدهم سپتامبر، در همایشی تحت عنوان" ثبات در اوراسی "در اسلامبول ترکیه، با
اشاره به اینکه شصت درصد مدیران بلندپایه رسانههاي پرقدرت امریکایی را یهودیان تشکیل میدهند، گفته است": این
فکرسازان، امریکا را بهسوي جنگ سوق میدهند... صهیونیستها سربازان امریکایی را آلت دست خود قراردادهاند، همانطورکه در
گذشته از سربازان انگلیسی براي تحقق اهداف و دسیسههاي خود استفاده کردند ".خود صهیونیستها بهصراحت در پروتکل نهم
خود اعتراف میکنند":موجهاي وحشت که مصیبت آن ، مردم را دربرگرفته، از ما برخاسته است "و دلیلش را در پروتکل اولشان
صفحه 22 از 59
ذکر می نمایند ، به این شرح": بهترین نتایجی که از طریق حکومت بر گوییم(غیر یهود) خواهان تحقق آن هستیم، به وسیله خشونت
و ترور به دست میآید، نه مباحث آکادمیک "،...و در پروتکل هفتم میگویند": کوتاهسخنآنکه، برنامه ما براي باقینگهداشتن
حکومتهاي گوییم (غیریهودي) اروپا در زیر سلطه خود، این است که از طریق ایجاد ترور و وحشت، جلوههایی از قدرت خود را به
گروهی از آنها نشان دهیم " ...امروز صهیونیسم جهانی که به زعم خود قضیه فلسطین را خاتمهیافته تلقی میکند، نوك حمله خود
را بهطورخاص متوجه ایران اسلامی کرده است". عزرائیل شامیر "روشنفکر یهودي در بخش دیگري از سخنان خود در همایش
با اشاره به همین مطلب، میگوید...": عملیات افغانستان و نقشه حمله به عراق سالها پیش طراحی شده و تنها ،« ثبات در اوراسیا »
بخشی از طرح عظیمی است که از سوي لابی پرقدرت صهیونیستها در امریکا آماده شدهاست ".او میافزاید": لابی یهود در امریکا
قصد دارد منطقه وسیعی از پاکستان تا عربستان، که ایران را نیز دربرمیگیرد، بهصورت منطقه امنی درآورده و حاکمیت آن را به
اسرائیل بدهد "...امروز از زبان هال لیندسی از رهبران صهیونیست هاي انجیلی آمریکا در کتاب" نبرد نهایی "به صراحت درباره
ضرورت وقوع جنگ آرماگدون می شنویم و سخن از بمباران اتمی ایران و سایر کشورهاي مسلمان منطقه به میان می آید. امروز
صراحتا در فیلم هایی مانند" رمز داوینچی "گفته می شود که تغییر هزاره و رفتن از برج حوت به برج حمل ، زمان افشاي راز خانقاه
صهیون در پیشواز از مسیح دوم بوده است. امروز صدها کانال تلویزیونی و ماهواره اي وابسته به اوانجلیست ها تبلیغ نبرد آرماگدون
را سرلوحه خود قرار داده اند و بیش از نیمی از آثاري که از کارخانه هالیوود بیرون می آید ، فیلم هایی درباره آخرالزمان و
آرماگدون و ظهور مسیح بن داوود است و جنگ با ضد مسیح و وحشت و تاریکی که از این بابت دنیا را فراخواهد گرفت و دو
سوم مردم کره ارض از میان خواهند رفت و جهان به ویرانه اي بدل خواهد گردید تا مسیح موعود این حضرات نزول اجلال
بفرمایند. امروز حتی سینماي غرب نیز که در چنبره کمپانی هاي صهیونیستی است ، آرایش آخرالزمانی گرفته است. سعید مستغاثی
زندگی سرخ